احمد حسینی
چگونه راهبه شدم
17,000 تومان
سرما را تا مغز استخوانم احساس میکردم. قلب کوچکم انقدر تند تند میتپید که هر لحظه ممکن بود بترکد. میدانستم من، که هیچ چیز از واقعیت نمیدانستم، میدانستم این مرگ است. چشمهایم باز بود و در کمال تعجب میتوانستم قاتل صورتی رنگم را ببینم. آنقدر درخشان و زیبا بود که نمیشد دیدنش را تاب آورد. چشمانم چیزی نمیدید و مسلما...