گالیله و منکران علم
درباره نویسنده ماریو لیویو:
ماریو لیویو (Mario Livio) نویسنده کتاب گالیله و منکران علم، اخترفیزیکدان بینالمللی شناخته شده در موسسه علمی تلسکوپ فضایی (STScI) در بالتیمور، مریلند است. او نویسنده “نسبت طلایی” است، کتابی بسیار تحسین شده درباره ریاضیات و هنر که برای آن جایزه بین المللی فیثاغورث و جایزه پانو را دریافت کرده است. معادلهای که نمیتوان حل کرد ؛ آیا خدا ریاضیدان است؟؛ و جهان شتاب دهنده. او در بالتیمور ، مریلند زندگی میکند.
درباره کتاب گالیله و منکران علم:
بیل مک کیبن، نویسندهی کتاب تردید: «امید آن میرود که داستان گالیله بتواند تاریخچهی شگفتانگیزی باشد که این کتاب روایت میکند – لیکن ما امروزه به داستان او نیاز داریم، زیرا در عصر بعدی انگار علم به مراتب خطرناکتری زندگی میکنیم.»
آدام ریس، برنده جایزهی نوبل فیزیک: «رسم بر این است که در هر مناقشهای بر سر ادعای ردای حقیقت، طرفین مناقشه از گالیله مدد بجویند. ليويو در کتاب گالیله و منکران علم روشی را به ما میآموزد که گالیله با آن حقیقت را یافت و آن فرآیندی قوی تر از فن بلاغت است: آزمایش. امروزه، ما بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم بدانیم که چه چیزی نام گالیله را با یافتن حقیقت مترادف کرده است.»
مارسيا بارتوسیاک، نویسندهی کتاب سياهچاله و روزی که ما جهان هستی را یافتیم: برای درک بهتر خطر تهدید علم انکاری امروزی، ماریو لیویو بر میگردد و نگاهی میاندازد به دانشمندی که با بیشترین انکار همهی دورانها رویارو شد و آن دوران زمین به گرد خورشید بود. این کتاب سرگرم کننده ما را با دیدگاه منحصر به فرد اختر فیزیکدان دربارهی زندگانی و سرنوشت گالیله آشنا میکند و کسانی باید آن را بخوانند که ارج مینهند به سهمی که علم در اجتماع دارد.»
موریس ای فینوچیارو، نویسندهی کتاب محاکمه برای خردورزی: دانشمندان مسحور دست آوردهای علمی گالیله و درگیری او با کلیسای کاتولیک شده و از آنها الهام گرفتهاند. در این کتاب، ليويوی اخترفیزیکدان، به شیوهای عالی این شیفتگی و الهام ارا نه تنها به دانشمندان، بلکه به مردم عادی نیز منتقل میکند. او تأکید میکند که درس مهمی که باید از زندگانی گالیله آموخت پلی است که گالیله بر شکاف میان دو فرهنگ، علوم دقیقه و علوم انسانی، میزند.»
قسمتی از کتاب گالیله و منکران علم:
گالیلئو گالیله، روز ۱۵ یا ۱۶ فوریهی سال ۱۵۶۴ در پیزا به دنیا آمد. مادرش، جولیا آماناتی، زنی بود تحصیلکرده و در عین حال بدخلق، سخت گیر، و تلخ از اهالی پسکيا که خانوادهاش به تجارت پشم و لباس اشتغال داشتند. پدرش، وینچنزو، نوازنده و تئوریسین موسیقی از اهالی فلورانس، از خانوادهای با ریشههای اشرافی بود، لیکن خود به لحاظ مالی وضع چندان خوبی نداشت. در آن دوران نیز تنها از راه موسیقی نمی شد خود و خانواده ای را اداره کرد و از این رو وینچنزو ظاهرا به شکل پاره وقت به تجارت لباس نیز روی آورد. ۲۱ این زوج در سال ۱۵۶۳ ازدواج کردند و پس از به دنیا آمدن گالیله، دو پسر دیگر و سه، یا به قول عدهای چهار دختر به دنیا آوردند. از میان اینها، تنها برادر جوانتر گالیله، میکل آنجلو، و دو خواهرش ليويا و ویرجینیا در زندگانی گالیله نقش به سزایی داشتند.
ژنتیک گریزناپذیر است. در مورد گالیله باید گفت که او دست کم خلق باغی گری، خودراست پنداری، و نفرت از اقتدارگرایی را از پدر و خودخواهی، حسادت، و دلواپسی را از مادرش به ارث برده بود. وینچنزو گالیله به شدت با نظریهی موسیقیای که معلم اش جوزفو زارلینو تبلیغ میکرد، مخالف بود. زارلینو که نظریه پرداز موسیقی مکتب قدیم بود، حامی سرسخت سنتی بود که قدمت آن به فیثاغورسیها میرسید و بر اساس آن اصوات تولیدی همهی سازهای زهی که به گوش آدمی خوش آیند هستند (مانند اکتاو یا یک پنجم) حاصل زخمه زدن به سیمهای یکسانی است که نسبت طولهای شان به نسبت اعداد درستی چون ۱:۲، ۲:۳، ۳۰۴، و الى آخر باشد. سازش ناپذیری در تعلق خاطر به این سنت، منشأ لطیفهای قدیمی است که میگوید موسیقیدانهای دوران روشنگری نصف وقت شان را صرف کوک کردن ساز و نصف دیگر آن را صرف نواختن میکردند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.