معماهایی برای رازگشایی از عالم
درباره نویسنده کامران وفا:
کامران وفا (Cumrun Vafa) نویسنده کتاب معماهایی برای رازگشایی از عالم، (زادهٔ ۱۳۳۹ در تهران) استاد ایرانی-آمریکایی فیزیک در دانشگاه هاروارد است. او از فیزیکدانان برجسته در زمینه نظریه ریسمان میباشد. وی در سال ۲۰۰۸ میلادی موفق به دریافت مدال دیراک شد. او به همراه جوزف پلچینسکی و اندرو استرومینگر، به پاس پیشبرد دانش درنظریه ریسمان، گرانش کوانتومی و نظریه میدانهای کوانتومی، برنده جایزه فیزیک بنیادی در سال ۲۰۱۷ در ایالت کالیفرنیا شدند.
درباره کتاب معماهایی برای رازگشایی از عالم:
یکی از روشهای اصلی فعالیت کامران وفا این است که نشان دهد بررسی هر مسأله و موضوعی از زوایای مختلف چگونه به غنای دانش ما از موضوع میانجامد. حسامالدین ارفعی، مترجم کتاب «معماهایی برای رازگشایی از عالم»، میگوید دیدگاه عمیق فلسفی حاکم بر کتاب بوده که او را به ترجمۀ آن علاقهمند کرده است، چون این دیدگاه فلسفی بسیار متفاوت با چیزی است که معمولاً با عنوان «فلسفۀ علم» شناخته میشود. او میگوید این کتاب شاید در نگاه اول فلسفی به نظر نیاید و اثری ابتدایی تلقی شود، اما اینطور نیست. ارفعی میگوید نکتۀ مهم دربارۀ این کتاب این است که نشان میدهد ریشههای فیزیک چقدر افشان است و لزوماً از طرز فکری مشخص و صلب تحت عناوین پُرطمطراقی چون دیالکتیک، رئالیسم، ایدئالیسم و ماتریالیسم نشأت نمیگیرد.
مثالها و معماهایی که کامران وفا در کتاب «معماهایی برای رازگشایی از عالم» آورده، از نظر تاریخی، بازۀ زمانی بزرگی را شامل میشوند؛ چون او هم از تفکرات باستانی برای درک محیط و عالم بهره برده هم از رویکردهای مدرن و نظریههای پیچیده مانند نظریۀ ریسمان. وفا معتقد است تعجبآور نیست اگر ریاضیات زبان طبیعی توصیف نحوۀ کارکرد طبیعت باشد.
ریاضیات ستونفقرات فیزیک است که هدفش توصیف نحوۀ کارکرد جهان در بنیادیترین لایههای آن است و هرچه قوانین طبیعت را عمیقتر بفهمیم، به همان میزان به موضوعات پیشرفتهتری در ریاضیات احتیاج خواهیم داشت، تا جایی که امروزه فیزیک بهدلیل پیچیدگی ریاضیاتیاش به غیرقابلفهم بودن نزد غیرمتخصصان شهرت پیدا کرده است؛ اما چنین درکیْ سادگی قوانین فیزیک و زیباییِ ریاضیات را در دستیابی به جوهر اصلی واقعیت فیزیکی نادیده میگیرد. خوشبختانه، غالباً این تفکرات محوری را میتوان با معماهای سادۀ ریاضی روشن کرد.
کتاب «معماهایی برای رازگشایی از عالم» یازده فصل اصلی دارد که بهترتیب عبارتاند از: «درآمدی بر فیزیک نوین»، «تقارن و قوانین بقا»، «شکست تقارن»، «قدرت ریاضیات ساده و انتزاعی»، «ریاضیات پادشهودی»، «شهود فیزیکی»، «فیزیک پادشهودی»، «طبیعت در فیزیک: تحلیل ابعادی»، «ناطبیعت و اعداد بزرگ»، «دوگانی» و «جمعبندی».
کامران وفا، در بخشی از پیشگفتاری که به کتاب افزوده، چنین نوشته است: «نغمۀ غالب در این کتاب این نظر است که در زیر واقعیت فیزیکی یک اندیشۀ فراگیر واحد جای نگرفته بلکه مجموعهای از آرای تقریباً مخالف است که با هم واقعیت فیزیکی را میسازند. هدف اصلی این کتاب درکی است از اینکه چگونه این مفاهیم متقابل میتوانند در هم تنیده شوند و هماهنگ با هم در راه غایتی ارزشمند به کار آیند. امیدوارم که با مشاهدۀ برخی از مهمترین اصول کشفشده دربارۀ طبیعت از پشت منشور معماها این افکار را نشان دهم.»
قسمتی از کتاب معماهایی برای رازگشایی از عالم:
هرچند ریاضیات و فیزیک سخت در هم آمیختهاند، فرهنگها و فلسفههای متفاوتی دارند. ریاضیات با به کار گرفتن استنتاجهای منطقی کارِ ساخت را از اصول موضوع بنیادین آغاز میکند. قوانین فیزیک به جای آنکه به طور منطقی و در روشی سلسلهمراتبی استنتاج شده باشند، برای آن وضع شدهاند که توضیح دهند چگونه بخشهای مختلف طبیعت کار میکنند و چگونه با یکدیگر جفت و جور میشوند. فیزیک بر رابطهٔ بین این قوانین تأکید دارد و نه بر وابستگیهای منطقی بین آنها. البته هنوز، انسجام منطقی این افکار عنصر لازمی از قوانین فیزیکی است. در ریاضیات، مهم این است که در مورد اصول موضوع و فرضها شفاف باشیم. از سویی دیگر چنان که بعداً خواهیم دید، اصول موضوع، یا اصول بنیادی فیزیک ممکن است با بروز شواهد و افکار نظری جدید تغییر کنند.
تاریخ نشان میدهد که پیشرفت مهم در این زمینه زمانی رخ میدهد که چیزی که در ابتدا نتیجهٔ قانون فیزیکی تلقی میشد بعداً مستقلاً بهعنوان اصلی راهنما تعیین شود. از این رو یک فیزیکدان ماهر، باید همیشه برای بازنگری یا پس و پیش کردنهایی از این نوع ذهنی باز داشته باشد زیرا اصل نوشناخته اغلب نسبت به اصولی که در آغاز به نظر میرسید از آنها سرچشمه گرفته بنیادیتر از آب در خواهد آمد، و حیطهٔ وسیعتری از کاربرد خواهد داشت. اصل پایستگی تکانه۱ مثال خوبی است. هرچند نخست بهعنوان نتیجهای از قوانین حرکت نیوتن دیده میشد اما بعداً ــ بیش از ۲۲۵ سال پس از ارائهٔ قوانین نیوتن در اصول ریاضی فلسفهٔ طبیعی (پرینکیپیا متمتیکا) معلوم شد که قوانین بقاء بنیادیتر از قوانین حرکتاند زیرا از تقارنهای زیربنایی در طبیعت ناشی میشوند.
به این دلیل است که فیزیکدانان میکوشند نگرش انعطافپذیرتری را در مورد آنچه اصول بنیادی هستند و دائماً تحول مییابند، حفظ کنند. به جای قائل شدن ارزشِ زیادی به ذات سلسلهمراتبی افکار، فیزیکدانها مایلند که هر لحظه ساختار را بازچینی کنند، که در تباین با نحوهای است که غالباً ریاضیدانان به ریاضیات مینگرند. یک قضیهٔ ریاضی، اگر درستی آن اثبات شود الیالابد صحیح تلقی میشود ـ بر خلاف اصول فیزیکی که با پیش آمدن یافتههای جدید تجربی، در معرض تغییراند.
تفاوتهای دیگری هم هست. مثلاً، توصیف پدیدههای پیچیده در فیزیک غالباً مستلزم انواعی از تقریب است که امکان دارد ریاضیدانان از انجام آن منزجر باشند. مثلاً این پرسش که آیا فضایی «پیوسته» است و شامل هیچ گسستگی نیست، یا اینکه از نقاط منفصلِ نزدیک به هم ساخته شده است برای فیزیکدانی که بر نتیجهٔ آزمایشهایی در مورد فواصل به مراتب بزرگتر تمرکز دارد ممکن است هیچ اهمیتی نداشته باشد. از سوی دیگر، برای ریاضیدانان هموار بودن یا نبودن فضایی مفروض یک ویژگی کلیدی است، نه یک دلمشغولی بیاهمیت.
هدف این بخش، فراهم آوردن منظری فراگیر از چشمانداز فیزیک است. این مروری سریع است با ارائهای سبک؛ در اینجا هدف جامع بودن نیست، که آن هم اصولاً در طی یک بخش غیرممکن است. در عوض قصد داریم به چند مثال از تاریخ فیزیک اشاره کنیم که درکی از جایگاه امروزمان در تلاش درازمدت خود برای فهم قوانین بنیادی طبیعت به دست میدهد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.