لور (سرنوشتت را به من گره بزن)
درباره نویسنده الکساندرا برکن:
الکساندرا برکن (Alexandra Bracken) نویسنده کتاب لور، نویسنده پرفروش شماره یک نیویورک تایمز و USA Today نویسنده سریال The Darkest Minds و مسافر است. او در آریزونا متولد و بزرگ شد و برای تحصیل زبان انگلیسی و تاریخ در کالج ویلیام و مری در ویرجینیا به شرق رفت. او پس از کار در صنعت نشر، اکنون به صورت تمام وقت مینویسد.
درباره کتاب لور:
مريسا مير، از پرفروشترين نويسندگان فانتزي نيويورک تايمز: لور شب هاي زيادي من را بيدار نگه داشت. داستاني پيچيده و نفس گير در پس دنياي يونان باستان.
قسمتی از کتاب لور:
به هوش آمد، زمین سفت و سخت و بوی گند خون فانی را احساس کرد. بدنش خیلی آرامتر از مغزش بهبود پیدا میکرد. احساسات مزخرف درونش پیچ خورد و پوستش مثل خاک رسی که در حال خشک شدن باشد، سفت شد. رطوبت چمن از ردای آبی نازکش میگذشت و پاهای برهنهاش خاک را لمس میکرد. لرزش تحقیرآمیزی از پوست سر تا پاشنهی پایش گذشت. برای اولین بار در این هفت سال ترسیده بود.
خون فانی که در رگهایش میچرخید، در مقایسه با خون خدایی خودش، شبیه لجن بود. خون آیکورا در بدنش سوخته و از بین رفته بود. دوباره در جهان رها شد. هفت سال تمام در سرزمینهای دور و نزدیک گشته و قلب قاتلان شرور را برانگیخته بود. شعلههای آتش جنگ را میافروخت. از خودش عصبانی شده بود. عصبانی بود که دوباره مرز این بدن را حس میکرد… که دوباره به این بدن فانی و ضعیف برگشته بود… التماس به خدایان باستانی به اندازهی کافی بیرحمانه و تحقیر آمیز بود. آنها دویست و بیست بار بیشتر از او این فانی شدن را تجربه کرده بودند؛ اما او این طور نبود. این بار دیگر آخرین امتحان فانی بودن را میگذراند.
حواسش ضعیف شده بود اما آن شهر و پارک بزرگش را میشناخت. بوی چمن تازه کوتاه شده با رشتهی ضعیفی از فاضلاب شهری ترکیب میشد. از فاصلهای نزدیک صدای ترافیک به گوشش میرسید…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.