سبد خرید

لمس

ناشر : چترنگدسته: , , ,
موجودی: موجود در انبار

165,000 تومان

اگر می‌توانستی با لمس کسی در او حلول کنی، چه می‌کردی؟ لمس با داستانی ساده آغاز می‌شود: قاتلی اجاره‌ای در تعقیب فردی است که باید او را بکشد. اما نکته‌ای که لمس را از سایر ماجراهای قاتل‌ومقتولی متمایز می‌کند، این است که فردِ هدف قتل توانایی خارق‌العاده‌ای دارد: می‌تواند با لمس پوست هرکسی به درون او حلول کند یا به قول خودش «او را بپوشد». او برای یافتن دلیل این تعقیب‌وگریز و شکار گاهی در بدن قاتل حلول می‌کند تا از او اطلاعات کسب کند و گاهی از او فرار می‌کند. نویسنده همچنان که ما را در زمان حال با فراز و فرودی هیجان‌انگیز در پی ماجرا می‌برد، تاریخچۀ روح مسافر را از گذشته‌های دور روایت می‌کند تا همان‌طور که به سمت پایان ماجرا می‌رویم، از پیشینه و دلایل این تعقیب‌وگریز هم باخبر شویم.

تعداد:
مقایسه



لمس

درباره نویسنده کلر نورث:

کلر نورث (Claire North) نویسنده کتاب لمس، با نام اصلی کاترین وب (Catherine Webb)، زاده 27 آپریل 1986، نویسنده‌ی موفق فانتزی برای نوجوانان و بزرگسالان، است. کتاب‌هایش نامزد جایزه‌ی معتبر مدال کارنگی بوده‌اند و از پیشروان ژانر جدیدی است به نام «جادوی شهری». با این همه، کتاب‌هایی که با نام کلر نورس نوشت، شهرت جهانی برایش آورد. کتاب‌های کلر نورس آمیزه‌ای از مقولات فراطبیعی و خیالی است. هرچند بسیاری از منتقدان و خوانندگان اصرار دارند آثار کلر نورس را حاوی مضامین علمی تخیلی بدانند، بهتر است آثار او را از داستان‌های فلسفی دانست که به ارتباط «تن انسان» با مسائلی ذهنی و انتزاعی نظیر جبر و اختیار و عدالت می‌پردازد. کلر نورس ساکن لندن است و از آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک فارغ التحصیل شده است.

درباره کتاب لمس:

کتاب لمس، داستان کپلر است، روحی که صد‌ها سال پیش در نتیجه مرگ خشونت‌آمیز ایجاد شده. کپلر تنها با تصاحب کالبد افراد می‌تواند وجود داشته باشد، با این کار کنترل یک میزبان را به دست می‌گیرد و هیچ خاطره‌ای از زمان تسخیر خود باقی نمی‌گذارد. کپلر تنها نیست، ارواح زیادی در سرتاسر جهان پراکنده شده‌اند. در کتاب داستان نبرد او با روح شیطانی به نام گالیله را می‌خوانیم. با این همه این ارواح هرگز نمی‌توانند میزبان را به طور کامل تسخیر کنند. مسئله روح و افسانه‌های و داستان‌های پیرامون آن، اینحا دستمایه‌ای شده برای نورث تا یک اثر متفاوت ایجاد کند. نورث با ساختن دنیایی که بسیار واقعی به نظر می‌رسد، سنگ تمام نمی‌گذارد و این گواهی است بر دانش، تحقیق و خلاقیت محض او.

کپلر ، قهرمان این داستان است، روحی که زندگی انسان را به عنوان یک مرد آغاز کرده، اما در طول قرن‌ها به حالت خنثی‌تری تبدیل شده. کپلر سال‌های زیادی زندگی کرده است، اما همچنان به‌طور باورنکردنی ساده‌لوح و به‌طور باورنکردنی دلسوز است اما خودخواهی‌های خودش را هم دارد. کپلر همیشه سعی کرده تا کوچکترین ردپای ممکن را (با هدف بهتر کردن زندگی میزبان) به جای بگذارد، اما همیشه باعث شده زندگی‌های بسیاری را در این فرآیند نابود کند. واقعاً سخت است که با موجودی جاودانه مانند کپلر همدلی کنیم، مخصوصاً موجودی که آنقدر خودپسند است که نمی‌تواند آسیبی را که ایجاد می‌کند ببیند.

لمس یک پیروزی دیگر برای نورث است و اگرچه کپلر ممکن است به اندازه برخی دیگر از شخصیت‌های نورث دوست‌داشتنی نباشد، داستان کپلر به اندازه داستان‌های دیگر شخصیت‌های نورث پرکشش است.

قسمتی از کتاب لمس:

سال ۱۹۵۸ بود. دخترک خودش را پیکاک معرفی کرده بود و وقتی در گوشم گفت: «می‌خوای بریم یه جای آروم؟»، گفته بودم بله. خیلی هم خوب است.

پنج دقیقه و نیم بعد پشت فرمان لینکلن بِیبی کروکش نشسته بود. سقف پایین بود و باد زوزه می‌کشید. همچون عقابی که در گردباد گیر افتاده باشد، به سرعت تپه‌های ساکرامِنتو را درنوردیدیم و همچنان که من به داشبرد چنگ زده بودم و به شیب تند زیر چرخ‌هایمان نگاه می‌کردم، با جیغ‌وداد گفت: «من عاشق این شهر نکبتی‌ام!»

اگر حس دیگری به جز وحشت مطلق داشتم، شاید حرف بامزه‌ای می‌زدم.

با دیدن شورولتی که داشت از سمت دیگر می‌آمد، فریاد زد: «عاشق مردم نکبتش هم هستم!» رانندهٔ شورولت همزمان روی ترمز و بوق کوبید و در همین هنگام ما مثل گلوله به سوی چراغ‌های تونل شتافتیم.

دخترک که سنجاق‌های روی موهای طلایی موج‌دارش شل شده بود، نعره زد: ‌«اون نکبتی‌ها همه‌شون می‌گن “وای تو چه شیرینی عزیزم” و من هم می‌گم “شیرینی از خودتونه” و اون‌ها می‌گن “ولی ما نمی‌تونیم اون نقش رو بهت بدیم، چون تو خیلی شیرینی، شیرینک” و من هم می‌گم “گم شین، نکبتی‌ها!”.»

وقتی نور زرد تونل میان سنگ‌ها با گرمای خود ما را در بر گرفت، انگار که از حرف‌های خودش لذت برده باشد، جیغی کشید و پدال گاز را محکم‌تر فشرد.

فریاد کشید: «همه‌تون برین درتون رو بذارین!» و موتور همچون خرسی که به تله افتاده باشد، غرید. «جرئتتون کجا رفته؟ جیگر لعنتی‌تون کو؟ اون تخم‌های لعنتی‌تون کجا رفته، بدبخت‌ها؟!»

یک جفت چراغ پیش رویمان بود و به نظرم رسید که دختر در جهت اشتباهی ماشین را می‌راند. نعره زد: «برو درت رو بذار، خاک‌برسر!»

چراغ‌ها به سویی منحرف شدند و دختر هم با آن‌ها حرکت کرد. مثل شوالیهٔ نیزه‌داری خودش را با آن‌ها هم‌راستا کرده بود. چراغ‌ها دوباره منحرف شدند و چرخ‌ها جیرجیرکنان آن‌ها را از سر راه کنار بردند؛ ولی دختر دوباره فرمان را پیچاند. مستقیم جلو می‌رفت. نه به جلو نگاه می‌کرد و نه از مسیر کنار می‌رفت. این شد که من، اگرچه بدنی را که آن‌زمان در آن بودم، تقریباً دوست داشتم (مرد بیست‌ودوساله‌ای با دندان‌های عالی)، مطلقاً قصد نداشتم در آن بمیرم. پس همچنان که به سوی مرگ می‌رفتیم، دست دراز کردم، انحنای بازوی برهنهٔ او را گرفتم و جابه‌جا شدم.»

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

523

زبان

موضوع

,

شابک

9786227342468

وزن

445

جنس کاغذ

عنوان اصلی

Touch
2015

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “لمس”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...

نوروز پیروز

سال نو و نوروز را خدمت فرهیختگان گرامی شادباش عرض می‌کنیم.
به اطلاع می‌رسانیم، آخرین روز دریافت سفارش‌ها ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۲ خواهد بود و سفارش‌های ثبت شده

بعد از این تاریخ پس از کنترل موجودی از تاریخ ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ ارسال خواهند شد.
آرزوی سالی پر از شادی و سلامتی برای همه داریم.
با سپاس.

کامک کتاب