قصه ها و افسانه ها
مدت کوتاهی بود که رنسانس گنجينه دنیای کلاسیک را کشف کرده بود و افسانههای لئوناردو نزدیک به دو قرن پیش از قصههای لافونتن به وجود آمده بودند. قصههایی که بازگشتی بود به اصل سرچشمههای ازوپ و فدر داستانهایش از تاریخ طبیعی پلاین و بیش تر حیواناتی که در تمام هنرهای قرون وسطی به چشم دیده میشدند، ملهم بودند، و بدینسان بود که لودویک الومور، دوک میلان و بعدها فرانسوای اول پادشاه فرانسه، هزاران بار نگاهشان به دهان سخنگو دوخته شد. به گفته یکی از مورخان گمنام آن زمان «لئونارد و مرد زیبایی بود. با صورتی بسیار خوش تناسب، رفتاری مهربان و قیافهای شادان. اغلب شنل کوتاه صورتی رنگی میپوشید که تا سر زانویش می رسید، در حالی که مد آن زمان لباسهای بلند بود. موهای زیبایش مجعد و بسیار خوب آرایش میشدند و بلندی آنها تا میان بالاتنهاش می رسید.» جذابیت صورتش، نگاهش که تا حدی تابهتا بود، آرامش باصفای چهرهاش، صدای گیرا و جذابیت گفتگوهایش، از او هنرمندی ساخته بود بسیار خواستنی که در آن زمان بیش ترین مدح و ستایش را متوجهش کرده بود. افسانههایش دهان به دهان می گشت، و البته هر بار با کمی تغییر. همچنان که این مسئله همیشه درباره تعاریف و نقل قولهای شفاهی پیش می آید، بداندیشان برای قصههای او دائم در جستجوی پیدا کردن ریشهای بودند در قصص قدیمی. اما بالاخره مجبور به قبول این واقعیت میشدند که افسانههای لئوناردو بجز استثناء، حاصل ذهنیات خودش بوده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.