سبد خرید

قصه زندگی من

ناشر : نیدسته: , ,
موجودی: ناموجود

25,000 تومان

«زندگی من بهترین تفسیر نوشته‌هایم است.» این سخن یکی از بزرگ‌ترین قصه‌نویسان جهان است که بیش از یک قرن است آثارش به بیشتر زبان‌های زنده‌ی جهان ترجمه شده و به‌صورت نمایشنامه و فیلم و حتی اُپرا درآمده است. زندگی هانس کریستیان آندرسون آیینه‌ی تمام‌نمای تلاش پسرکفش‌دوزی است که با همت بلند و ستیز و آویزِ پیگیر با سختی‌های محیط پیرامونش موفق می‌شود به آرزوهای دوران کودکی و نوجوانی‌اش جامه‌ی عمل بپوشاند و به مرتبه‌ی بالای نویسندگی برسد.

ناموجود

می‌توانید ایمیل خود را وارد کنید تا از موجود شدن این محصول بصورت خودکار آگاه گردید.

مقایسه




قصه زندگی من

درباره نویسنده هانس کریستین آندرسن:

هانس کریستین آندرسن (Hans Christian Andersen)، زاده ی 2 آپریل 1805 و درگذشته ی 4 آگوست 1875، نویسنده ای دانمارکی بود. آندرسن در شهر ادنسه به دنیا آمد. او در دوران جوانی از هوش و تخیل بسیار بالایی برخوردار بود و علاقه ی وافری به ادبیات و تئاتر داشت. آندرسن در دوران کودکی برای خود صحنه ی تئاتر درست می کرد و آثار ویلیام شکسپیر را بااستفاده از عروسک های چوبی به عنوان بازیگران از حفظ بازی می کرد. آندرسن در ملاقاتی تصادفی مورد توجه ژوناس کالین قرار گرفت.

او آندرسن را به مدرسه ی گرامر در اسلاگلس فرستاد و تمام مخارج مدرسه را شخصا به عهده گرفت. آندرسن قبل از رفتن به مدرسه ی گرامر موفق شده بود اولین داستان خود را در سال 1822 به چاپ برساند. از معروف ترین داستان های آندرسن می توان از «پری دریایی کوچولو»، «بندانگشتی»، «جوجه اردک زشت»، «زندگی من»، «ملکه ی برفی»، «دخترک کبریت فروش» و «لباس جدید امپراتور» نام برد.

درباره کتاب قصه زندگی من:

زندگیِ من بد قصه‌ای نیست؛ کم پربار و میمون نبود. اگر در دوران بچگی که بی‌کس و یک‌لاقبا پا به عرصه اجتماع گذاشتم، پریِ دانا و توانایی سر راهم سبز نمی‌شد و نمی‌گفت: «کار و هدفت را انتخاب کن، آن وقت من هم با رشد فکریت و متناسب با سیر منطقی عالم، راهبر و نگاهدارت می‌شوم»، امکان نداشت سرنوشت من سعادت‌آمیزتر و اثربخش‌تر و موفق‌تر از این از کار دربیاید. قصه زندگی من حقیقتی را که بر من روشن کرده، بر عالم و آدم هم آشکار خواهد کرد و آن این‌که خدای بخشنده‌ای هست که همه چیز را به خیر و صلاح ما می‌سازد. میهنِ من، دانمارک، سرزمین شاعرانه‌ای است مالامال از قصه‌های عامیانه و ترانه‌های دیرینه و تاریخ گرانبار آن با تاریخ سوئد و نروژ درآمیخته.

جزیره‌های دانمارک از جنگل‌های باشکوه درختان آلش و کشتزارهای غله و شبدر پوشیده شده و بی‌شباهت به باغ‌هایی نیست که به سبک زیبا آراسته شده باشند. فونن، یکی از این جزیره‌های سرسبز است که زادگاه من، اودنسه، در آن قرار دارد. اسم این خطه از اودین، رب‌النوع کافران، گرفته شده که بنابر اعتقادات کهن در این‌جا می‌زیسته. فونن که مرکز جزیره است از کوپن‌هاگ بیست و دو مایلی فاصله دارد.

قسمتی از کتاب قصه زندگی من:

چسبیده به محلی که ساقه‌های خشکیده گیاهان سوزانیده می شد. چند زن پیر در اتاق نخ ریسی کار می‌کردند. اغلب به درون اتاق آنها نگاه می‌کردم و دیری نگذشت که نور چشم‌شان شدم. در جمع آنها خُرده فرمایشاتی می‌کردم که همه را انگشت به دهان می‌کرد. به طور اتفاقی، درباره ساختار درونی انسان چیزهایی شنیده بودم. البته بی این که سر از قضیه در بیاورم. اما نَفسِ رازناک موضوع توجهم را برمی‌انگیخت. معمولاً با تکه‌ای گچ انواع نقش و نگارها را روی درمی‌کشیدم. تا نمایانگر پژوهش‌های تشریحی باشد و شرحی که از قلب و شُش‌ها می‌دادم. اثر زیادی در بینندگانم می گذاشت. مرا بچه‌ای فوق‌العاده باهوش به حساب می‌آوردند. چندان باهوش که مقدر بود عمری دراز داشته باشم و پاداش سخنوری‌ام را با نَقلِ قصه‌های پریان می‌دادند.
رفته رفته عالمی به شکوهمندی عالم قصه‌های هزار و یک شب فرا رویم نمودار شد. قصه‌هایی که پیرزن‌ها نقل می‌کردند. و دیدن هیئت‌های غیرواقعی که در اطراف تیمارستان پرسه می‌زدند. چنان اثری در من گذاشت که وقتی سایه‌های شب بر زمین می‌افتاد. جرئت نمی‌کردم از خانه پا بیرون بگذارم. هم ازین رو، آفتاب که غروب می‌کرد، معمولاً اجازه می یافتم روی تخت پدر و مادرم که روتختی گلداری داشت بخوابم. زیرا تختِ نوزادی ام از اول غروب فضای آن اتاق تنگ را تنگ‌تر می‌کرد. باری به هر جهت، روی تخت بزرگ دراز می‌کشیدم و غرق در رویاهای اوقات بیداری می‌شدم. تو گفتی عالم بیرون ربطی به شخص بنده نداشت.
از پدربزرگ دیوانه ام بی اندازه می ترسیدم. او تنها یک بار با من حرف زده بود و از آن پس در خطابش به جای کلمه همیشگی «تو» از کلمه رسمی «شما» استفاده کرده بود. همیشه در کنجی می نشست و از چوب پیکره های عجیبی می تراشید. ــ مثل انسان هایی با سر حیوان و جک و جانورانی بالدار؛ بعد همه را در سبدی می‌گذاشت و به دهکده می‌رفت و زنان دهقان همیشه در پذیرایی از او دلشاد می‌شدند. چون به آنها و بچه های شان اسباب بازی‌های عجیب و غریب هدیه می‌داد. یک روز که داشت به اودنسه بازمی‌گشت، دیدم که پسرهای محل سر به سرش می‌گذاشتند. و من با وحشت زیاد پشتِ پله‌ها پنهان شدم، زیرا می‌دانستم که از گوشت و خون اویم.
اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

4

سال چاپ

1399

تعداد صفحات

133

زبان

موضوع

شابک

9789643126582

وزن

165

جنس کاغذ

,

عنوان اصلی

The True Story of My Life
1847

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “قصه زندگی من”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...