سبد خرید

غربت (سرزمین دیگران)

ناشر : برجدسته: , ,
موجودی: 2 موجود در انبار

132,000 تومان

غربت جلد اول سه‌گانه‌ای است از سفر لیلا سَلیمانی به سرزمین‌های دور، به ریشه‌های سرزمین پدری، به دشت‌هایی که مادرانش طعم غربت را آنجا چشیده‌اند.

ماتیلد، دختر بالابلند آلزاسی، در بحبوحه‌ی جنگ در ۱۹۴۴ دل‌باخته‌ی سربازی مراکشی می‌شود که برای ارتش فرانسه می‌جنگد.

حالا دیگر جنگ تمام شده است. امین عروس فرنگی‌اش را به سرزمین پدری می‌برد، به دشت‌های سنگلاخی و زمین‌های خشک و بی‌آب‌وعلف. ماتیلد باید اینجا فرزندانش را بزرگ کند، باید راهی به قلب سنگی مراکشی‌ها باز کند و غریبه نباشد.

و غربت روایت زندگی این زوج است در یک دهه‌ی طوفانی مراکش، سال‌های مبارزه با استعمار و راندن فرانسوی‌ها. ماتیلد در این دهه‌ی طوفانیِ به استقلال رسیدن مراکش و بیرون آمدن از تحت‌الحمایگی فرانسه، در جست‌وجوی هویت خود و خلاصی از غربت است.

ظرافت داستان‌پردازی نویسنده در این رمان به اوج خود رسیده است. او دست روی ترس‌های آدمی گذاشته؛ پذیرفته نشدن و غریبه ماندن در میان اجتماع.

2 عدد در انبار

تعداد:
مقایسه



غربت (سرزمین دیگران)

درباره نویسنده لیلا سلیمانی:

لیلا سلیمانی (Leïla Slimani) نویسنده کتاب غربت (سرزمین دیگران)، لیلا سلیمانی (متولد ۳ اکتبر ۱۹۸۱) یک نویسنده و روزنامه‌نگار مراکشی‌تبار اهل فرانسه است. او در سال ۲۰۱۶برای رمان لالایی (ترانه‌ی شیرین) جایزه گنکور را دریافت کرد.

لیلا در رباط مراکش و در خانواده‌ای لیبرال و فرانسه‌زبان متولد شد و به مدرسهٔ فرانسه‌زبان نیز رفت. در ۱۷ سالگی برای مطالعه علوم سیاسی و مطالعات رسانه در دانشگاه پلیتکنیک به پاریس رفت. او پس از فارغ‌التحصیلی به‌طور موقت به عنوان یک بازیگر شروع به کار کرد. سپس در آوریل ۲۰۰۸ با یک بانکدار پاریسی ازدواج کرد و در اکتبر همان سال نیز در مجلهٔ افریقای جوان به عنوان روزامه‌نگار شروع به کار کرد. کار او سفرهای بیشتر می‌طلبید. بعد از تولد فرزندش در سال ۲۰۱۱ و دستگیری خود او در تونس هنگام گزارش بهار عربی، تصمیم گرفت از کارش در افریقای جوان استعفا بدهد و به عنوان یک روزنامه‌نگار آزاد به کار و به نوشتن رمان ادامه بدهد.

البته رمانی که نوشت، توسط انتشاراتی‌ها پذیرفته نشد. سلیمانی در سال ۲۰۱۳ به کلاس نویسندگی ژان-ماری لاکلاوانتین، نویسنده و ویراستار انتشارات گالیمار رفت. او به نویسندگی سلیمانی علاقه‌مند شد و به او کمک کرد تا سبک خودش را بهبود ببخشد. لیلا سلیمانی در سال ۲۰۱۴ اولین رمان خود «در باغ غول» را به چاپ رساند و دو سال بعد با رمان مهیج روانشناسی لالایی به ستاره‌ای در ادبیات فرانسه تبدیل شد. این رمان با فروش بیش از ۷۶٬۰۰۰ نسخه ظرف سه ماه، به سرعت تبدیل به یک کتاب پرفروش حتی قبل از دریافت جایزه گنکور شد. سلیمانی شهروندی فرانسه و مراکش را داراست.

درباره کتاب غربت (سرزمین دیگران):

لیلا سلیمانی نویسنده‌ای قصه‌گو است اما در سومین رمانش سویه‌ی دیگری از توانایی‌های خود را به نمایش گذاشته: توانایی درک جزئیات تکان‌دهنده. جزئیاتی که به‌زودی به فاجعه ختم می‌شوند، اما گویی هنوز کسی از آن‌ها خبر ندارد. فجایعی از نوع روابط ویران‌کننده، از جنس تبعیض و رنج‌های طبقاتی و ملیتی خیلی زود به چشمش می‌آیند.  سلیمانی در رمان «سرزمین دیگران» خبر از یک سیر و سفر تاریخی می‌دهد، در واقع که سه‌گانه‌یی با عنوان «غربت» در راه است و این قصه‌ی هزارویک شبی با «سرزمین دیگران» آغاز می‌شود، به رمان «به نظاره‌ی رقص ما بنشین» می‌رسد و این‌روزها هم او در تدارک نوشتن جلد سوم این سه‌گانه است.

می‌توان گفت سومین رمان نویسنده سرشناس مراکشی/فرانسوی درباره بازنگری در مفاهیمی مانند ملیت و طبقات اجتماعی و البته زنان است. سلیمانی با همان توانایی تشخیص تکان‌دهنده‌ترین جزئیات داستانش را پیش می‌برد و این تکانه‌های هولناک را از هر جایی می‌تواند بیرون بکشد، این‌بار هم سراغ تاریخچه‌ی خانوادگی خودش رفته است. داستانی لایه‌ لایه و پر از جزئیات از نگاه یک تازه از راه رسیده به سرزمینی پیچیده: به مراکش.

سرزمین دیگران از سال ۱۹۴۴ آغاز می‌شود. ماتیلد زنی بالابلند و گرم‌مزاج اهل آلزاس، عاشق امین سرباز برنزه‌ و خوش‌تیپ فرانسوی می‌شود که برای ارتش فرانسه می‌جنگد. ماتیلد در حاشیه‌ی رودهای آلزاس، در انبارهای کاه شیره‌ی جان امین را می‌مکد و او را از آن خود می‌کند و دست‌آخر دنبال این مرد خشن مراکشی روانه‌ی شمال آفریقا می‌شود. ماتیلد ابتدا به خانه‌ی پدری امین می‌رود و تجربه‌ی زندگی با خواهرشوهر و مادرشوهر و برادر شوهر شوکه‌اش می‌کند و بعد به زمینی چندهکتاری در روستایی سراسر سنگ می‌روند تا زمین‌های به جا مانده از پدر امین را بارور کنند، زمینی که امین سودای بارور کردنش با درخت‌های بادام و زیتون و پرتقال را دارد. امین از اینجا به عنوان «سرزمین ما» یاد می‌کند و ماتیلد در تلاش است نخ پیوندی با این «سرزمین دیگران» پیدا کند.

قسمتی از کتاب غربت (سرزمین دیگران):

اولین‌باری که ماتیلد مزرعه را دید با خودش گفت: «عجب جای پرتی!» این انزوا نگرانش می‌کرد. آن روزها، یعنی سال ۱۹۴۷، ماشین نداشتند و بیست‌وپنج کیلومتر راه را تا مکناس، سوار بر گاری‌ای قدیمی پیمودند که کولی‌ای آن را می‌راند. امین نه به ناراحتی صندلی چوبی توجه می‌کرد، نه به گردوغباری که زنش را به سرفه انداخته بود؛ غرق منظره بود و برای رسیدن به زمین‌هایی که پدرش به او سپرده بود، بی‌طاقت بود.

قَدور بالحاج بَعدِ سال‌ها جان‌کندن در ارتش استعماری به‌عنوان مترجم، سال ۱۹۳۵، این چند هکتار زمین سنگلاخی را خریده بود. به پسرش گفته بود امیدوار است این زمین‌ها را چنان شکوفا کند که زندگی چند نسل از خانواده‌ی بالحاج تأمین شود. امین یادِ نگاه پدرش افتاده بود، یاد صدایش که موقع حرف‌زدن از مزرعه اصلاً نمی‌لرزید. گفته بود می‌توانند چند هکتار حبوبات بکارند و بخش بزرگی را هم تاکستان کنند. باید خانه‌ای در آفتاب‌گیرترین قسمت تپه می‌ساختند و اطرافش را پُر می‌کردند از درخت‌های میوه و چند ردیف درخت بادام. قدور به زمینش افتخار می‌کرد. «زمین خودمون!» این را نه به سبک ملی‌گراها یا دهقانان و نه در دفاع از اصول اخلاقی یا آرمانی، که از زبان مالکی خرسند از حقوقش می‌گفت.

قدورِ سال‌خورده می‌خواست همان جا به خاک بسپارندش. برای فرزندانش هم همین را آرزو می‌کرد. دلش می‌خواست آخرین پناهشان زمینی باشد که از آن نان می‌خوردند. اما قدور سال ۱۹۳۹ از دنیا رفت؛ وقتی که پسرش در ارتش صباحی خدمت می‌کرد و با افتخار بُرنوس و سَراویل می‌پوشید. امین، پسر ارشد و حالا سرپرست خانواده، قبل از رفتن به جبهه، زمین‌ها را به یک فرانسویِ اصالتاً الجزایری اجاره داد.

وقتی ماتیلد علت مرگ پدرشوهرش را جویا شده بود -پدرشوهری که هرگز ندیده بود- امین دست گذاشته بود روی معده‌اش و بی هیچ جوابی سرش را تکان داده بود. ماتیلد بعدها فهمید ماجرا از چه قرار بوده. قدور بالحاج، بعدِ برگشتن از وِردان معده‌درد مزمن داشته و هیچ‌کدام از طبیبان مراکشی یا اروپایی نتوانسته بودند علاجش کنند. او که به منطقش می‌بالید و به تحصیلات و استعدادش در زبان‌های خارجی غره بود، شرمگین و ناامید به زیرزمین زنی فال‌گیر پناه برده بود. ساحره متقاعدش کرده بود که طلسم شده و چشم خورده و این درد باید کار دشمنی مخوف باشد.

یک تکه کاغذ چهارتاشده را داده بود دستش، که داخلش پودری به‌رنگ زعفران بود. همان شب، پودر حل‌شده در آب را خورده بود و چند ساعت بعد، با دردی شدید مرده بود. خانواده دوست نداشتند دراین‌باره حرفی بزنند. همه از ساده‌لوحی پدر و از وضعی که در آن مُرد، خجل بودند. افسر بزرگوار در همان پاسیوی خانه، بی‌اراده قضای حاجت کرده بود و دشداشه‌ی سفیدش پر از کثافت شده بود.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

287

زبان

موضوع

,

شابک

9786227280661

وزن

265

جنس کاغذ

عنوان اصلی

The Country of Others
2020

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “غربت (سرزمین دیگران)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...