صدام (از ظهور تا سقوطش و زندانی در کاخ خودش)
درباره نویسنده کان کاگلین:
کان کاگلین (Con Coughlin) نویسنده کتاب صدام، (متول 14 ژانویه 1955 لندن) روزنامه نگار و نویسنده انگلیسی است.
درباره کتاب صدام:
لسآنجلس تایمز: «شرحی جذاب دربارهٔ پسرک دهاتی بیسوادی که با توسل به خشونت و خونریزی در عراق انقلابزده به تدریج به رأس هرم قدرت رسید.»
پیتسبورگ پست گازت: «زندگینامهای که کاگلین دربارهٔ صدام حسین نوشته واجد درونبینیهای تازهای دربارهٔ شکلگیری پدیدهٔ صدام و ذات شریر اوست.»
یو اس ای تودی: «کتاب در سنت آثاری همچون در کمال خونسردی و آواز جلاد نوشته شده است. این پرترهای جذاب، درونبینانه و به طرز غافلگیرکنندهای صمیمانه دربارهٔ صدام حسین است، و در عین حال تأملی کوتاه اما قدرتمندانه دربارهٔ معنای شرارت و قدرت.»
ونیتی فیر: «یک بررسی ماهرانه و استثنایی از صدام حسین.»
کیرکوس ریویو: «کتاب شما را به درون اذهان زندانی و زندانبانهایش میبرد… کتابی به شدت مسحورکننده دربارهٔ تعاملات انسانی، حتی در جایی که فضا محدود است به یک سلول زیرزمینی.»
کتاب حاضر زندگینامه جذاب و کاملی درباره ی قدرتمندترین مرد عراق (صدام حسین) است که زندگی صدام را گام به گام از دوران کودکی اش که فقیر بود و در روستایی زندگی می کرد، دوران نوجوانی و جوانی و فعالیت هایش، زمان به قدرت رسیدن، جنگ با ایران و… را تعقیب می کند. کتاب دوم از این مجموعه شامل دورانی است که صدام در زندان آمریکایی ها، در زیرزمین کاخ سابق خودش به سر می برد. این اثر تصویر کاملی از زندگی صدام از تولد تا اعدام او می باشد.
قسمتی از کتاب گ.پ.ئو:
سرنگونی حکومت سلطنتی عراق، در پی انقلاب 1958، از خونین ترین فصل ها در تاریخ معاصر خاورمیانه است. در ساعات آغازین صبح چهاردهم ژوئیه 1958، گروهی از یگان های ارتش عراق که خودشان را «افسران آزاد» می نامیدند به قصر سلطنتی الرحاب هجوم بردند. بر اثر آتش توپخانه طبقه فوقانی قصر ویران شد و در نتیجه شاه جوان، فیصل دوم، به اتفاق نایب السلطنه سابقش و خانواده هایشان از داخل ساختمان به محوطه قصر گریختند. آن ها بلافاصله با گروهی از افسران روبه رو شدند که آرایش نیم دایره به خود گرفته بودند. چند لحظه بعد، افسران با شلیک گلوله همه آن ها را کشتند.
برای این افسران هیچ اهمیتی نداشت که بسیاری از قربانیانشان زنان و کودکان بودند. تنها بازمانده این حمام خون، همسر نایب السلطنه سابق بود. دلیل زنده ماندنش هم این بود که او توانسته بود خود را در بین جنازه های انباشته شده در محوطه قصر به مردن بزند. رهبران کودتا احتمالا به تقلید از بلشویک ها که همه اعضای خاندان رومانف را در یکاترینبورگ کشته بودند، عزم خود را جزم کرده بودند که هیچ فردی از خاندان سلطنتی عراق باقی نماند تا در آینده بتواند ادعای سلطنت بکند. تنها عمل محترمانه رهبران کودتا، بردن جنازه شاه جوان به مکانی نامعلوم برای تدفین بود.
کودتاچیان، به استثنای جنازه شاه، هیچ احترامی به دیگر جنازه ها نگذاشتند. جنازه های عموی پادشاه و نایب السلطنه سابق (امیر عبدالله) از میان کپه جنازه ها بیرون کشیده و تحویل اراذل و اوباش داده شد. عموم عراقی ها بر این باور بودند که نخست وزیر، نوری سعید، و نایب السلطنه سابق دست نشانده و مجری سیاست های بریتانیایی ها در عراق هستند. حتی تصور می شد این دو در کشتن شاه غازی، یگانه پادشاهی که طی دوره کوتاه سلطنتش در دهه 1930 توانسته بود بین عراقی ها طرفدارانی پیدا کند، نقش داشته اند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.