شصت سال صبوری و شکوری (جلد پنجم دفتر دوم) روابط ایران و آمریکا
درباره نویسنده ابراهیم یزدی:
ابراهیم یزدی (زاده ۳ مهر ۱۳۱۰، قزوین – درگذشته ۶ شهریور ۱۳۹۶، ازمیر)، عضو شورای انقلاب، وزیر خارجه و معاون نخستوزیر در دولت موقت انقلاب، نماینده شهر تهران در مجلس اول و دبیرکل نهضت آزادی ایران بود. ابراهیم یزدی در دوران اقامت سید روحالله خمینی در نوفللوشاتو، فرانسه از مشاوران او بود. او پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، به همراه روحالله خمینی به ایران بازگشت.
ابراهیم یزدی در مهر ماه سال ۱۳۱۰ در یک خانواده مذهبی متوسط اهل یزد در قزوین به دنیا آمد؛ در سال ۱۳۱۶ همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و در خیابان ری پرورش یافت. او مدتی طولانی به همراه همسر و ۶ فرزندش در شهر هوستون ایالت تگزاس زندگی میکرد. او و همسرش در سال ۱۹۷۱ شهروند ایالات متحده شدند. رسانهای شدن این امر در بحبوحه انقلاب در نشریات آمریکا خبرساز شد.
ابراهیم یزدی دارای شش فرزند است: خلیل، دکترای اقتصاد دارد و رئیس یک شرکت مشاوره ایتی در آمریکاست. فرزند دوم سارا است که پزشکی خوانده و متخصص سالمندان و مدیر یک بخش در بیمارستانی در ایالت پنسیلوانیا است. سومین فرزند، لیلا است که روانشناسی خوانده و مدتی تدریس میکرد و درحالحاضر در ترکیه زندگی میکند. این سه نفر در ایران به دنیا آمدند. فرزندان دیگر: یوسف دارای دکترای مهندسی پزشکی و استاد دانشکده پزشکی دانشگاه جانهاپکینز، مریم پزشک و ایمان مهندس مواد هستند.
در بهمن ۱۳۵۷، ابراهیم یزدی به دستور روحالله خمینی به عضویت نهادی به نام شورای انقلاب اسلامی ایران درآمد. خلخالی ادعا میکند ابراهیم یزدی بازپرس دادگاه انقلاب در زمان محاکمهٔ ژنرالهای ارتش شاهنشاهی ایران بود و با آغاز به کار دولت موقت انقلاب به سمت «معاون نخستوزیر در امور انقلاب» برگزیده شد. وی برای مدتی به عنوان سرپرست مؤسسه کیهان منصوب شد و پس از استعفای کریم سنجابی از وزارت امور خارجه ایران، به عنوان «وزیر امور خارجه دولت موقت انقلاب» معرفی شد. در دوران وزارت او، ایران از پیمان سنتو خارج شد.
در فاصله کوتاهی پس از آغاز بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا، دولت موقت به نخستوزیری مهدی بازرگان در اعتراض به ناتوانی دولت و کنترل گروههای خودسر استعفا داد وی سپس در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، نماینده مردم تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی شد، اما پس از آن، صلاحیتاش برای نامزدی در انتخابات دورههای بعدی مجلس شورای اسلامی، توسط شورای نگهبان قانون اساسی، ظاهراً با استناد به اظهارات سید روحالله خمینی علیه نهضت آزادی، رد شد.
ابراهیم یزدی، در جلد سوم کتاب خاطراتش، در صفحه ۷۳۷ در نامهای به تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۶۹ خطاب به احمد خمینی نوشته: «شما خوب میدانید که «برنامهٔ سیاسی و اجرایی» آقای خمینی را من تنظیم کرده و ایشان تصحیح و تنقیح نمودند، که بعدها بر طبق آن شورای انقلاب و دولت موقت… تأسیس گردید. شما به کسی این اتهامات پوچ و بیاساس را زدهاید که طراح و مؤسس سپاه پاسداران بودهاست، طراح و مبتکر «روز قدس» بودهاست، طراح اصلی و اولیه برخی دیگر از نهادهای انقلاب بودهاست»
ابراهیم یزدی، تا پیش از انقلاب ایران سالها به همراه خانوادهاش در آمریکا زندگی کرد و به شهروندی ایالات متحده آمریکا درآمد. او پس از کنار گذاشته شدن از مناصب حکومتی، بارها به دلایل مختلف زندانی شد و آخرین بار از تاریخ ۹ مهر ۱۳۸۹ تا ۲۹ اسفند ۱۳۸۹ خورشیدی در زندان بود
درباره کتاب شصت سال صبوری و شکوری:
ابراهیم یزدی در کتاب خاطراتش نوشته است که از تابستان سال ۱۳۵۶ یعنی زمانی که آیتالله خمینی هنوز در نجف بود، به او مشورت میداده؛ از لزوم داشتن شعار ایجابی در برابر شعار “شاه باید برود” و از این که “ارتش را باید از داخل تصاحب” کرد. او تیرماه سال ۵۶ با این رهنمودها به نجف محل زندگی آیتالله خمینی میرود و پس از دیدار با او به آمریکا برمیگردد. دبیرکل نهضیت آزادی در کتاب خاطراتش شرح داده است که او “برنامه سیاسی امام” و “چگونگی انتقال قدرت” را تهیه کرد و در اختیار آیتالله خمینی که از نجف به نوفل لوشاتو در حومه پاریس نقل مکان کرده بود، گذاشت.
«بعد از ورود امام به پاريس هم براى تقويت روحيه ملت و هم پاسخگويى به سئوالات بسيارى درباره برنامه سياسى امام و چگونگى انتقال قدرت لازم بود كه برنامه مطرح و اعلام شود. اين برنامه در همان هفته اول ورود امام به نوفل لوشاتو تهيه شده بود و به شخصيتهايى كه نامزد عضويت در شوراى انقلاب و يا دولت موقت بودند، به طور خصوصى ارائه مىشد. به دنبال اجراى همان برنامه بود كه اقدامات اوليه براى تشكيل شوراى انقلاب و دولت موقت انجام گرفته بود.»
دکتر ابراهیم یزدی در کتاب خاطراتش نوشته است: «به طوری که در اصل نسخهِ خطی (در پیوستها) دیده میشود، در این برنامه، تنها یک تغییر داده شده است. در متن پیشنهادی آمده بود: تأسیس حکومت جمهوری اسلامی بر اساس قانون اساسی جدید. در متن اصلاح شده کلمه جمهوری خط خورده است. یک اصلاح هم در سطر اول شده است و آن حذف “نظام سلطنتی” بود که بعد از صحبت به همان صورت پیشنهادی باقی ماند. برخی از اصلاحات خط خود آقای خمینی است و برخی خط حاج سید احمدآقا. در مورد حکومت اسلامی بحث شد که مفهومی عامتر از جمهوری اسلامی است. با “جمهوری اسلامی” در واقع ما نوع “حکومت اسلامی” مورد نظر و قبول را مشخص میکنیم، که خود یک گام به جلو است. اما این بحث به جایی نرسید و من هم تسلیم نظر حاج احمدآقا شدم…»
قسمتی از کتاب شصت سال صبوری و شکوری:
در اوایل مشروطه، دولتمردان ایران برای بهبود وضع کشور با احساس نیاز به مشاوران خارجی سعی کردند از کشورهایی که درباره ایران، بیطرف بودند این نیازها را تأمین کنند؛ از این رو، به استخدام کارشناسان خارجی از کشورهایی نظیر سوئد برای ژاندارمری، فرانسه برای دادگستری، و آمریکا برای امور مالی و گمرکات دست زدند.
توجه سیاستمداران ایرانی به آمریکا و ورود آنان به صحنه فعالیتهای سیاسی در ایران از جانب کشورهای روس و انگلیس – که ایران را حریم خود میدانستند – به عنوان تجاوز به قلمرو نفوذ آنان و خطر جدی تلقی و موجب عکس العمل های شدیدی از جانب آنها شده بودند. اولتیماتوم روسها به مجلس ایران به خاطر استخدام مورگان شوستر و همچنین قتل کنسول آمریکا رابرت ایمبری در مقابل سقاخانه نوروزخان در خیابان بوذرجمهری تهران، در سال ۱۹۲۴ م/ ۱۳۰۳ ش بر طبق نقشه و توطئه انگلیسها، نمونههای بارزی از این عکس العملها میباشد.
در این دوره، دو همسایههای شمالی و جنوبی چندین بار کوشیدند تا با تقسیم ایران میان خود و تعیین میدان نفوذ و عمل هر کدام، به درگیریها و رقابتها خاتمه بدهند. در این دوره، سیاست آمریکا نه تنها عدم دخالت در امور داخلی ایران بود، بلکه با تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ روس و انگلیس نیز مخالفت کرد. بعد از جنگ جهانی اول و تحولات در روسیه، پای دولت روس از ایران موقتا قطع شد و دولت انگلیس که یک فرصت مناسب و تاریخی به دست آورده بود و ضمنا از رشد آگاهی سیاسی مردم ایران و استمرار انقلاب مشروطه سخت نگران بود، با یک کودتای نظامی در روز سوم اسفند ۱۲۹۹ و روی کار آوردن رضاخان، کار را به نفع خود یکسره کرد.
در سالهای ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰ با خلع احمدشاه از سلطنت و انتقال آن به پهلوی، دولت بریتانیا در ایران فعال مايشاء بود. در طی این دوره، بافت سیاسی نظام حاکم، در مجموع منسجم بود؛ به این معنا که عناصر کلیدی و مسئول نظام حاکم عموما در خط وابستگی به سیاست انگلستان حرکت میکردند. عناصر مستقل و ملی در صحنه نبودند و اگر گاهی برخی حرکات مستقل بروز میکرد، به شدت سرکوب میشد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.