خانهی روزانه خانهی شبانه
درباره نویسنده اولگا توکارچوک:
اولگا توکارچوک نویسنده کتاب خانهی روزانه خانهی شبانه، نویسنده لهستانی متولد ۱۹۶۲ است. این فعال اجتماعی و روشنفکر به عنوان یکی از موفقترین نویسندگان نسل خود شناخته میشود. توکارچوک برای لحن اسطورهای نوشتههایش شناخته شده است. وی که به عنوان روانشناس از دانشگاه ورشو فارغالتحصیل شد مجموعهای از اشعار، چندین رمان و نیز شماری کتاب متشکل از داستانهای کوتاه و کتابهای غیرداستانی در کارنامه دارد. «پروازها» به عنوان برنده جایزه نایک که مهمترین جایزه ادبی لهستان است در سال ۲۰۰۸ انتخاب شد.
وی از سال ۱۹۸۰ به عنوان دانشجوی روانشناسی وارد دانشگاه ورشو شد و در زمان تحصیل به عنوان داوطلب به نوجوانان با مشکلات رفتاری کمک کرد. او سال ۱۹۸۵ پس از فارغالتحصیل شدن به عنوان درمانگر شروع به کار کرد و از آنجا که خود را شاگرد کارل یونگ میداند، از روانشناسی به عنوان الهام بخشی برای ورود به کار ادبی بهره گرفت. از سال ۱۹۹۸ وی در دهکدهای کوچک نزدیک نوا روا زندگی و دفتر نشر خود را با عنوان «ورتا» اداره میکند.
برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۸، اولین کتابش را سال ۱۹۸۹ منتشر کرد که مجموعه شعری با عنوان «شهرها در آینهها» بود. رمان نخست او با عنوان «سفری در کتاب-مردم» درباره جستجوی دو عاشق برای کشف راز کتاب است که به عنوان استعارهای برای معنای زندگی به کار گرفته شده است. این داستان که در قرن هفدهم فرانسه میگذرد، سال ۱۹۹۳ منتشر شد. «آخرین داستانها» در سال ۲۰۰۴، «آنا در دخمه قبور» در سال ۲۰۰۶ و «پروازها» دیگر کتابهای وی هستند که با تمرکز بر نمادهای مدرن نوشته شدهاند.
این نویسنده بیش از ۱۶ عنوان کتاب در کارنامهاش دارد. الگا توکارچوک، سه دهه است که مینویسد و سالهاست که در کشور خودش سرشناس است. بااینحال جهان بیرون بهطور مشخص او را از سال ۲۰۱۸ شناخت؛ زمانی که برای رمان پروازها برندهی جایزهی معتبر ادبی منبوکر بینالمللی شد. این رمان که سال ۲۰۰۷ به زبان لهستانی منتشر شده بود، نخستینبار سال ۲۰۱۷ به زبان انگلیسی به بازار آمد. رمان دیگرش «با گاوآهن استخوان مردگان را شخم بزن» نیز همینطور بود؛ ده سال بعد از انتشار به زبان لهستانی، سال ۲۰۱۹ به زبان انگلیسی روانهی بازار شد. همان سال توکارچوک برندهی نوبل ادبیات نیز شد.
خودش پاییز ۲۰۱۹ و پس از بردن جایزهی نوبل در گفتوگویی با روزنامهی بریتانیایی گاردین گفت: «گاهی به این فکر میکنم که اگر کتابهایم زودتر به انگلیسی ترجمه شده بود، زندگیام قرار بود چه شکلی باشد. انگلیسی زبانی است که در سرتاسر جهان شناختهشده است و یک کتاب زمانی جهانی میشود که به انگلیسی منتشر شود.» این زن فمینیست گیاهخوار، با شریک زندگی و سگهایش در منطقهای روستایی در غرب لهستان زندگی میکند. بنابراین پُربیراه نیست اگر بگوییم رمانِ با گاوآهن استخوان مردگان را شخم بزن تا حد زیادی برگرفته از زندگی خود توکارچوک است.
قسمتی از کتاب خانهی روزانه خانهی شبانه:
اولین شبی بود که خواب میدیدم. من خواب دیدم که منظرهای ناب و بدون نام و کالبد هستم. من در نقطهای نامعین و در فراز درهای مشرف به همه چیز معلق بودم. با آن که سرجایم ایستاده بودم اما به راحتی میتوانستم به دور میدان دیدم بگردم. به نظر میرسید که دنیای نزدیک و دور شوندهی زیر پایم تنها با یک نگاه تسلیمم میشود، همان دنیایی که در نمای نزدیک همه چیزش و در نمای دور تنها جزییاتش برایم قابل رویت بود.
من یک درهای را با خانهای در وسطش میدیدم. اما نه تنها آن دره و آن خانه بلکه در آنجا هیچ چیزی به من تعلق نداشت. من حتی به خودم هم تعلق نداشتم. اصلا هیچ چیزی تعریف «من» را نداشت. من همچنین میتوانستم که یک خط مدور افقی که آن دره را از همه جهات محصور کرده بود را ببینم. من یک جریان آب متلاطم و جاری در میان تپهها را میدیدم. من درختانی را که همچون موجوداتی عظیم و تک پا در عمق خاک کاشته شده بودند را میدیدم.
من آرامشی شکننده و سطحی را مشاهده میکردم. هر وقتی که اراده کردم توانستم از این سطح عبور کرده و به عمقش بنگرم. من در زیر پوست درختان، جویبارهایی از آب و نهرهایی مملو از شیره (گیاهی) را میدیدم که در طول تنهی درختان به بالا و پایین میرفتند. من در زیر سقف خانهها میتوانستم بدنهای اشخاصی خوابیده با آرامشی تصنعی را ببینم – ضربان قلب شان به آرامی میزد، خون در رگهایشان به شکل متموج در حال حرکت بود و حتی من میتوانستم خوابها و بخشهایی از تصاویر ذهنیشان را هم ببینم. من در آن افکار گوریدهشان میتوانستم خودم را ببینم…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.