تاریخ حقوق در اروپا
درباره نویسنده پائولو گروسی:
پائولو گروسی نویسنده کتاب تاریخ حقوق در اروپا است. پائولو گروسی ایتالیایی، استاد تاریخ حقوق اروپایی از قرون وسطی تا عصر جدید در دانشگاه فلورانس ایتالیا است. او از سال 2009 تا 2018 قاضی دادگاه قانون اساسی ایتالیا بوده و از 2016 به مدت دو سال نیز ریاست این دادگاه را برعهده داشته است. آثار زیادی درباره تواریخ حقوقی ایتالیا و اروپا توسط ایشان نگاشته شده است.
درباره کتاب تاریخ حقوق در اروپا:
پائولو گروسی تحولات حقوق و قانون در اروپا را از ابتدای قرون وسطی تا امروز، به درازای بیش از یکهزار و پانصد سال به تصویر کشیده و روند دگرگونیهای آن را، از حقوق و قوانین برآمده از کلیساها و جوامع محلی و منطقهای گرفته تا سیستمهای حقوقیِ حکومتهای متمرکز و دولتهای سکولار، مورد واکاوی قرار داده است. وی با مقایسه تجارب و معارف حقوقی گوناگون و تنوعات هنجاریِ مختلف در این مدت دراز، نشان داده که این دگرگونیها، چه اندازه تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در تاریخ اروپا را از خود متأثر ساخته است. پائولو گروسی در عینحال بهخوبی روشن ساخته است که تنوع عرفها و هنجارها در ممالک مختلف اروپایی، چه فرصتها و در عین حال چه محدودیتهایی برای نیل به آمال و ارزشهای مشترک اروپایی ایجاد کرده است.
کتاب تاریخ حقوق در اروپا صرفا به گاهنگاری و بیان رخدادهای تاریخی مستمر و یکشکل در عرصه حقوق و قانون نپرداخته، بلکه با نگاهی کاملا عینی بر انقطاع و عدم استمرار این تحولات انگشت گذاشته و تاثیرات متقابل سیستمهای حقوقی مختلف را در زمانهای دراز بررسی و آنها را با هم مقایسه کرده است. وجه بارز کتاب این است که نویسنده به هیچ وجه حقوق را در قامت خشک و خالی قانون و هنجار ندیده بلکه بیشتر آن را موجد روحیات و فرهنگهای مختلف و جهت دهنده کنشهای جوامع فهمیده است. حقوق در حقیقت تجارب روزمره زندگانی جوامع بشری را به قاعده و سامان میآورد و اساسا بیان کننده این تجارب است و از این سبب، حقوق خصوصی در مرکز توجهات نویسنده قرار گرفته است.
قسمتی از کتاب تاریخ حقوق در اروپا:
نخستین وجه مشخصه تجارب و کاردیدگی حقوقی در عهد وسطی، آنچه ما اینک بررسی عمیق آن را آغاز خواهیم کرد، گسستگی و عدم ارتباط بنیانی آن با تجارب دورانهای پیشین است. تفکرات حقوقی قرون وسطایی به تدریج در قرن چهارم و مخصوصا در قرن پنجم به تأثیر از خلاء ناشی از فروپاشی ساختار سیاسی امپراتوری روم و فرهنگ مربوط، و سپس باز آفرینی ساختار جدید، شکل گرفته است. نکته مهم تاریخی این است که جامعه آن دوران چگونه با فروپاشی ناگهانی امپراتوری و با خلاء قدرت کنار آمده است. حالا نخست به آثار سیاسی فروپاشی و خلاء قدرت که سیستم حقوقی و قانون گذاری را به شدیدترین و مؤثرترین وجه تحت تأثیر قرار داده است، میپردازیم.
امکان اینکه به جای ماشین قدرت قوی و با ثبات رومیها و ساختار فراگیر تشکیلاتی آن، سیستمی با کیفیت مشابه جایگزین گردد، اصلا وجود نداشت. قدرت سیاسی ناقص و نارسا وجه مشخصه دوران جدیدی است که آن را قرون وسطی میشناسیم. منظور از ناقص و نارسا، فقدان اراده حاکمیتی تمامیت طلب در این دوران بود، لذا قادر نبود و یا رغبت نداشت تمامی شئون مناسبات اجتماعی را زیر نظر داشته باشد و به کنترل آنها همت گمارد. قدرت سیاسی قرون وسطایی فقط بخش خاصی از مناسبات میان فردی را اداره میکرد و سایر بخشهای خیلی گستردهتر جامعه را در اختیار قدرتهای محلی و رقیب هم قرار داده بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.