اخلاق در سیاست
درباره نویسنده مایکل سندل:
مایکل سندل (Michael Sandel) نویسنده کتاب اخلاق در سیاست، زادهی ۵ مارس ۱۹۵۳، فیلسوف سیاسی و نویسندهای آمریکایی است. سندل استاد دانشگاه هاروارد است. او بیش از همه به خاطر کلاس «عدالت» خود در دانشگاه هاروارد، و نقدهایش بر نظریهی عدالت از «جان راولز» در مورد لیبرالیسم و حدود عدالت مشهور است. سندل عضو دائمی آکادمی هنرها و علوم آمریکا نیز هست. او در سال ۱۹۸۵ جایزهی تدریس هاروارد-رادکلیف را برد و در سال ۱۹۹۹ استاد تمام دانشگاه هاروارد شد. انجمن علوم سیاسی آمریکا در سال ۲۰۰۸ از سندل به خاطر نبوغش در تدریس، تقدیر کرد.
درباره کتاب اخلاق در سیاست:
در این کتاب، مایکل سندل برخی از مسائل اخلاقی و سیاسی مورد بحث زمان ما را مطرح میکند، از جمله اقدام مثبت، کمک به خودکشی، سقط جنین، حقوق همجنسگرایان، تحقیقات سلولهای بنیادی، معنای مدارا و متانت، شکاف بین ثروتمند و فقیر، نقش بازارها و جایگاه دین در زندگی عمومی. او استدلال میکند که برجستهترین آرمانها در زندگی سیاسی ما – حقوق فردی و آزادی انتخاب – به خودی خود اخلاق کافی برای یک جامعه ی دموکراتیک فراهم نمیکند. سندل خواستار سیاستی است که تأکید بیشتری بر شهروندی، اجتماع، و فضیلت مدنی داشته باشد و مستقیمتر با مسائل مربوط به زندگی خوب دست و پنجه نرم کند. لیبرالها اغلب نگرانند که دعوت از استدلال اخلاقی و مذهبی در حوزه ی عمومی خطر عدم تحمل و اجبار را به دنبال دارد. این مقالات با نشان دادن اینکه گفتمان اخلاقی اساسا در تضاد با اهداف عمومی مترقی نیست، و اینکه یک جامعه کثرت گرا نیازی به درگیر کردن اعتقادات اخلاقی و مذهبی که شهروندانش به زندگی عمومی میآورند ندارد، به این نگرانی پاسخ میدهد.
ویلیام لوند: « آیا ارزشها و باورهای کلیدی ای که دموکراسی را در ایالات متحده به پیش می برد برای مقابله با مشکلات کنونی ما کافی است؟ از زمان انتشار اولین کتاب خود در سال 1982، مایکل سندل با تمرکز بر احساسات گسترده ی اضطراب ناشی از شناخت شهروندان مبنی بر اینکه آنها قادر به شکل دادن به محیط شخصی یا جمعی خود نیستند، پاسخ منفی به این سوال ارائه کرده است. او ریشه این آسیب شناسی را در پذیرش غیرانتقادی ما از حقوق، انصاف و انتخاب فردی به عنوان پارامترهای سخت سیاست مشروع دارد و در عوض بازگشت به کمال گرایی پیش از لیبرال را پیشنهاد می کند که بر مسئولیت، وظیفه مدنی و خیر عمومی تأکید دارد. این کتاب جدید، که مقالاتی را جمعآوری میکند که قبلا بین سالهای 1983 و 2004 منتشر شدهاند، نمای کلی ارزشمندی از آنچه سندل «فلسفه عمومی» خود مینامد ارائه میکند… استدلالهای او در مورد بیماریهای عمومی کنونی ما گسترده، شفاف و صادقانه است. به این ترتیب، آنها خواستار توجه و مشارکت هستند.»
قسمتی از کتاب اخلاق در سیاست:
اگر سیاست آمریکا تقویت صدای مدنیاش باشد، باید راهی برای بحث درباره پرسشهایی بیابد که نحوه طرح آنها را فراموش کردهایم. مثلا به شیوه تفکر و استدلال ما درباره اقتصاد در بخش عمده تاریخ آمریکا نگاه کنید. این روزها بیشتر استدلالهای اقتصادی ما پیرامون دو ملاحظه متمرکز است: کامیابی و انصاف. مردم طرفدار هر سیاست مالیاتی یا بودجه پیشنهادی با برنامه تنظیمی که باشند، معمولا بر این اساس که اندازه کیک اقتصادی را بزرگتر میکند یا تکههای این کیک را منصفانهتر توزيع میکند یا هر دو، از آن دفاع میکنند.
این شیوههای توجیه سیاست اقتصادی چنان آشنا هستند که شاید به نظر برسد در خارج از دایره آنها هیچ امکان دیگری نیست. ولی بحثهای اما درباره سیاست اقتصادی همواره تنها بر میزان و توزیع تولیدات ملی متمرکز نبوده است. در بخش بزرگی از تاریخ آمریکا، پرسش متفاوتی نیز موضوع این بحثها بوده است: کدام ترتیبات اقتصادی برای خود فرمانی مناسبترند؟
توماس جفرسن مسیر مدنی استدلال اقتصادی را به شیوهای کلاسیک بیان کرده است. او در یادداشتهایش دربارهی ایالت ویرجینیا (۱۷۸۷)، بر این مبنا که شیوه زندگی کشاورزیای که شهروند بافضیلت میسازد برای خودفرمانی مناسب است، عليه توسعه کارخانههای بزرگ محلی سخن گفته است. او نوشت «کسانی که روی زمین کار میکنند بندگان برگزیده خداوند و تجسم فضیلت اصیلاند.» اقتصاددانان سیاسی اروپا ادعا کردند که هر ملتی باید محصولات مورد نیاز خود را تولید کند، ولی جفرسن نگران بود که تولیدات کارخانهای در مقیاس وسیع، طبقه بیزمینی را ایجاد میکند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.