کاری که کردی
درباره نویسنده کلر مک‌گوآن:
کلر مک‌گوان در سال 1981 در یک دهکده کوچک ایرلندی متولد شد، جایی که جالب‌ترین اتفاق گم شدن چند گاو در جاده بود. او نویسنده مجموعه The Fall، و مجموعه جنایی تحسین شده Paula Maguire است. او همچنین داستان‌های زنانه را با نام Eva Woods می‌نویسد.
درباره کتاب کاری که کردی:
ارین کلی: یک تریلر درخشان و نفس گیر با حدس‌های فراوان و آخرین صفحات شوکه کننده.
قرار بود این یک دیدار عالی باشد: شش دوست دانشگاهی بعد از بیست سال دوباره با هم بودند. علی میزبان سرانجام زندگی‌ای را که همیشه می‌خواست. شغلی که می‌تواند به آن افتخار کند و یک خانواده فوق‌العاده با دوست پسر دانشگاهش، که اکنون شوهر است، داشته است. اما در آن شب بهترین دوست او چنان اتهام تکان دهنده‌ای وارد می‌کند که دیگر هیچ وقت مثل گذشته نخواهد بود.
وقتی کارن از باغ بیرون می‌آید، خونریزی می‌کند و ضربه می‌بیند. او ادعا می‌کند که توسط شوهر علی، مایک، مورد تعرض قرار گرفته است. علی باید در یک ثانیه تصمیم بگیرد: چه کسی را باید باور کند؟ شوهر وحشت زده‌اش، یا بهترین دوستش؟ با ارائه نسخه کاملاً متفاوت مایک از وقایع، علی می‌داند که یکی از آنها دروغ می‌گوید. اما کدام؟ و چرا؟
هنگامی که هرج و مرج بعدی او را مجبور می‌کند دوره طلایی گروهی را که در دانشگاه مشترک بودند دوباره بررسی کند، علی متوجه می‌شود که خاطرات تاریک‌تری نیز وجود دارد. خاطراتی که دهه‌هاست خاموش مانده است. خاطراتی که کسی برای محافظت از آن می‌کوشد.
قسمتی از کتاب کاری که کردی:
این روزها، حالا که همه چیز به پایان رسیده است. اغلب به خودم می‌آیم و میبینم که در حال فکر کردن به لحظه‌ای هستم که همه چیز تغییر کرد. آن لحظه‌ی کوچکی که زندگی‌ام از عالی، یا خوب، شاید عالی نه، اما نسبتا خوب، به یک ویرانه‌ی مطلق تبدیل شد. بیشتر از همه به این فکر می‌کنم که چگونه ذهنم تلاش کرد تا از آن دور شود. – خواهش می‌کنم، حالا نه – چطور تمام تلاشم را کردم، حداقل برای چند ثانیه، تا وانمود کنم که حقیقت نداشت. این چیزی بود که در مورد خودم نمی‌دانستم. توانایی بستن چشم‌ها و گوش‌هایم. تصور می‌کردم آن کسی بودم که فورا برای کمک می‌رفت. با پلیس تماس می‌گرفت و یک چای گرم شیرین برای قربانی درست می‌کرد.
اما بجای آن، وقتی کارن آن شب تلوتلوخوران و در حالی که می‌لرزید و لباس ژرسه مشکی‌اش تا ران‌هایش بالا آمده بود و کبودی‌های روی گردنش مثل جوهری که از روزنامه پخش می‌شود به چشم می‌خورد به آشپزخانه‌ام آمد، آماده نبودم…
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.