پایان دو قرن سکوت (مجموعه تاریخ ایران: روایتی دیگر 3)
درباره کتاب پایان دو قرن سکوت:
مجموعه «تاریخ ایران: روایتی دیگر»، به دبیری بهزاد کریمی، شامل بررسی سیر تحولات تاریخ ایران است با نگاهی تازه و با اتکا بر منابع معتبر و روشهای مقبول در پژوهشهای تاریخی. ویژگی اصلی این مجموعه داشتن نگاهی همهجانبه، فرهنگی و انتقادی به رویدادهای تاریخ ایران در عرصه ایرانِ فرهنگی است و در تلاش است تاریخ را نه به قصد ماندن در گذشته و نه برای تفاخر و تحقیر در حال، بلکه برای ساختن آیندهای روشن روایت کند.
پایان دو قرن سکوت، نوشته امیرحسین حاتمی، جلد سوم این مجموعه است. این کتاب به دو سده سکوت سیاسی ایرانیان میپردازد.
اگرچه امروزه دولت صفوی به درستی نخستین دولت کاملاً مستقل ایرانیـاسلامی دانسته میشود، اما واقعیت آن است که تشکیل این دولت ملی بر بستر تلاشهای مستمر ایرانیان از زمان سقوط ساسانیان صورت گرفت. از همان زمان گروهی از ایرانیان در اندیشه احیای شکوه گذشته و استقلال کشور دست به قیامهایی برضد حکومتهای اموی و عباسی زدند که عمدتاً از سوی دستگاه خلافت سرکوب شد. از این رو ایرانیان به مدت دو سده در «سکوتی» سیاسی و البته نه فرهنگیـاجتماعی به سر بردند.
قسمتی از کتاب پایان دو قرن سکوت:
چهار سال پس از ورود عبدالله به خراسان و زمانی که کاملا حکومتش در آنجا تثبیت شده بود، مامون درگذشت (سال ۲۱۸ ه.ق) و معتصم عباسی بر جای او بر سریر خلافت نشست. خلافت معتصم در ابتدا تهدیدی برای عبدالله به نظر میرسید. مامون پیش از مرگش، وصیتنامه خود را در سه نسخه تهیه کرده و یکی از آنها را برای عبدالله به خراسان فرستاده بود، زیرا آگاهی عبدالله برای پذیرش خلافت معتصم از نظر مامون لازم و با اهمیت بوده است. با خلیفه شدن معتصم، عبدالله تشریفات لازم را در پذیرش خلافت معتصم به جای آورد و علیرغم خشم و ناراحتی معتصم از او به زمان حضور عبدالله در بغداد برمیگشت؛ هنگامی که عبدالله حاجب مامون بود، معتصم و غلامان تُرکش را از ورود به دربار باز داشته بود و از اینجا معتصم کینه عبدالله را به دل گرفته بود.
مامون که از این واقعه آگاه بود، تلاش کرد تا این کینه و کدورت را رفع کند و در وصیتنامهاش به معتصم سفارش کرد مزاحم عبدالله بن طاهر نشود و او را تحریک نکند. او به معتصم سفارش کرد با عبدالله مهربانی کند و او را در حلقه نزدیکانش وارد سازد، چرا که کمک و یاری او به مامون روشن است. اما معتصم به این وصیت برادرش عمل نکرد و تیرگی روابط این دو ادامه داشت، تا اینکه موقعیت و جایگاه عبدالله در خراسان سرانجام معتصم را واداشت با ادامه حضور او در خراسان موافقت کند. معتصم ضرورت حضور طاهریان در خراسان را دریافته بود. از سوی دیگر، تلاش عبدالله نیز در دفع مخالفان خلیفه سبب جلب اعتماد معتصم و بهبود روابط آنها شد. اقدام وی در سرکوب قیام مازیار و دستگیری یکی از علویان به نام محمد بن قاسم بن علی بیش از همه در تحکیم روابط این دو موثر افتاد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.