وابستهی یک دم و چند حکایت رواندرمانی دیگر
درباره نویسنده اروین د. یالوم:
اروین دیوید یالوم (متولد ۱۹۳۱، واشینگتن دی سی، ایالات متحده آمریکا) , روانپزشک وجودگرا (اگزیستانسیالیست) و نویسنده آمریکایی است. یالوم کودکی خود را با خواندن کتاب گذراند و در خانوادهی از یهودیان روستبار که به آمریکا مهاجرت کردهاند، بزرگ شد. در سال ۱۹۵۶ در بوستون در رشته پزشکی و در سال ۱۹۶۰ در نیویورک در رشته روانپزشکی فارغالتحصیل شد و بعد از خدمت سربازی، در سال ۱۹۶۳ استاد دانشگاه استنفورد شد. در همین دانشگاه بود که الگوی روانشناسی هستی گرا یا اگزیستانسیال را پایهگذاری کرد. یالوم هم آثار دانشگاهی متعددی تألیف کردهاست و هم چند رمان موفق دارد. او جایزه انجمن روانپزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ دریافت کرد، اما بیشتر به عنوان نویسنده رمانهای روانشناختی، به ویژه رمان مشهور وقتی نیچه گریست شهرت دارد.
درباره کتاب وابستهی یک دم و چند حکایت رواندرمانی دیگر:
تمرکز اروین یالوم در این کتاب بر روی دو چیز است: نخست دست و پنجه نرم کردن با چگونه پرمعنا زیستن و دوم چگونه با انتهای اجتناب ناپذیر هستی کنار آمدن. «یکی از ویژگی های مهم نوشتههای یالوم تاکید او بر « ارتباط و اهمیت آن در درمان » است. او معتقد است که اصلاح تعاملات انسانی و « ارتباط » با دیگری کلید درمان اختلالات خلقی و روانی است. او در این کتاب، مانند سایر آثارش، سعی کرده است تا با برقراری رابطه ای چارچوب دار و مرزبندی شده و در عین حال صمیمی و گرم تاثیر تعاملات انسانی را به خواننده نشان دهد.»
این کتاب در دستهی کتابهای روانشناسی با موضوع رواندرمانی قرار میگیرد. یالوم جزو رواندرمانگرهایی است که همواره سعی کرده تا در قالب ادبیات و داستان اصول روان درمانی را به شکل ملموس توضیح دهد.
در کتابی که پیش رو دارید، یالوم رویکردها، سبکها و روشهای درمانی خود از جلسات رواندرمانی را در ده داستان به تصویر میکشد. در هر داستان کدام از داستانهای این مجموعه دردها، چالشها و رنجهای افرادی را میبینیم که شاید برای ما شیرین و دلخواه نباشند؛ اما یالوم واقعیت زندگی پرتلاطم انسان امروز را ترسیم میکند و سعی میکند بر پایه اصول روان درمانی شخصیتهای این داستانها را به مبارزه دعوت کند. یالوم روان درمانگری است که بیمارانش را خوب میشناسد و در عین حال میتواند آنها را آرام کند. او از تجربههای خود کمک گرفته و در دل داستانهای پرکشش و پرتعلیق، آینهای در مقابل خواننده قرار میدهد تا به او نشان دهد که زندگی با همهی تلخی و دشواریها پر از گنجینههای باارزش است. ارزشهایی مثل خانواده، عشق، دوستی وجود دارند که میتوان از آنها به عنوان مسیری برای لذت و معنا بخشیدن به زندگی یاد کرد.
یالوم در این کتاب به خواننده میآموزد که چگونه میتوان با آگاهی به اجتنابناپذیر بودن مرگ، زندگی پر معنایی داشت.
قسمتی از کتاب وابستهی یک دم و چند حکایت رواندرمانی دیگر:
میخواهم این بار فرق داشته باشد با دفعهی قبل که برای مشاوره آمدم پیشتان. این دفعه تعمیر اساسی میخواهم. چیزی به شصتسالگیام نمانده، و من میخواهم زندگیام را بالکل عوض کنم.»
سالی هنوز درست ننشسته بود که یکراست در چشمم خیره شد و اینها را گفت. زن خوشقیافه و سروزبانداری بود. منظورش از دفعهی قبل شش سال پیش بود که خواسته بود چهار، و فقط چهار، جلسه پیش من بیاید تا در مورد سوگ پدرش که بیش از حد طول کشیده بود کمکش کنم. سالی از آن چهار جلسه خوب بهره گرفته بود و توانسته بود تا حدودی رابطهی آشفتهاش با والدینش را ریشهیابی کند، ولی من حدس میزدم که خیلی مسایل دیگر هست که باید به آن پرداخت. منتها سالی اصرار کرده بود که همان چهار جلسه برایش بس است.
«نمیدانم چهقدر مرا یادتان هست، اما من یک عمر است که توی آزمایشگاه فیزیک کار میکنم و چیزی که میخواهم تغییر بدهم همین است. راستش من هیچوقت این کار را دوست نداشتم. کشش قلبی من به نویسندگی است. میخواهم نویسنده بشوم.»
«یادم نمیآید دفعهی قبل اشارهای به این نکته کرده باشی.»
«میدانم. آن موقع آمادگی صحبت کردن در موردش را نداشتم. حتی به خودم هم جرئت نمیکردم بگویم. حالا آمادگیاش را دارم. و به این دلیل مجدداً آمدم سراغ شما که میدانم نویسنده هستید و به گمانم میتوانید کمکم کنید راهم را پیدا کنم و نویسندهی درستوحسابی بشوم.»
«من تلاشم را میکنم. بفرمایید.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.