شریر (نشان شده 3)

شریر مجموعه نشان شده جلد سوم

درباره نویسنده بیانکا اسکاردونی:

بیانکا اسکاردونی نویسنده مجموعه نشان شده، نویسنده داستان‌های ماوراء الطبیعه است. که به همراه خانواده در ساحل شرقی کانادا ساکن است. وقتی که نمی‌نویسد، وقت خود را صرف خواندن، تماشای نمایش‌های خون آشام‌ها، خوردن غذاهای به درد نخور و تا دیروقت بیدار ماندن می‌کند. 

درباره کتاب شریر:

نشان‌شده مجموعه دنباله‌دار مسحور کننده فانتزي بزرگسال مي‌باشد و جذابيت مجموعه را از نظر خوانندگان آن که چرا جذاب و اعتياد‌آور است را جويا مي‌شويم.
نيکول .آ. واتسون: «کشمکش بسيار گرم و شگفت‌انگيز و ترکيب مسحور کننده‌اي دارد.»
آنجلا: «با خواندن اين مجموعه شما بخشي از دنياي آن‌ها خواهيد شد و به حدي شيفته مي‌شويد که انگار يکي از شخصيت‌هاي اين رمان شگفت‌انگيز هستيد!

قسمتی از کتاب شریر:

نور مشعل روی در و دیوار سلولم سوسو میزد و مثل نگهبان‌های زندان مرا با آزادی‌ای که دیگر نداشتم دست می‌انداخت. روزها از وقتی که دنیای بیرون را دیده بودم می‌گذشت. روزها از وقتی که با روح دیگر صحبت کرده بودم می‌گذشت. دلم از درد گرسنگی قار و قور می‌کرد و گلویم به خاطر از دست دادن آب بدنم از خشکی می‌سوخت. از عطش دیدم دوتایی شده بود و چیزهایی که واقعا آنجا نبودند، مثل امید و نور خورشید را جلوی چشمانم می‌دیدم.

و تریس.

چهره‌ی زیبایش دائما مثل عکس‌های فوری از یک نوار شکسته فیلم جلوی چشمانم و در ذهنم ظاهر میشد. می‌توانستم چشمان رنگین کمانی‌اش را ببینم که در تاریکی به من نگاه می‌کردند، می‌توانستم آن چال‌های گونه‌اش را که همزمان به من چشمک می‌زدند را ببینم. گاهی اوقات، اگر خوب گوش می‌کردم حتی می‌توانستم زمزمه‌های دوست داشتنی‌اش را در گوش‌هایم بشنوم که می‌گفت همه چیز درست می‌شود، حتی با اینکه می‌دانستم چنین اتفاقی نمی‌افتاد. این اتفاق نمی‌افتاد چون من در یک سیاهچال زیرزمینی برخلاف میل خودم به دست خون آشامی قاتل که فقط خودش کلید آزادی‌ام را در دست داشت، زندانی شده بودم.

و هیچ کس هم به جز خودم این را نمی‌دانست.