ده شب رویا
ناتسومه سوسهکی، نویسندۀ شهیر ژاپنی، از برجستهترین شخصیتهای تاریخ ادبیات مدرن سرزمین آفتاب تابان است. او در سال ۱۸۶۷، در اواخر دوران اِدو، در ژاپن متولد شد و تا زمان درگذشتش، سال ۱۹۱۶، شاهکارهای ماندگاری خلق کرد. «بوچان»، «کوکورو» و «ما گربه هستیم» ازجمله آثار برجستۀ این نویسنده است.
قسمتی از کتاب ده شب رویا:
خواب دیدم.
کنار تختش با بازوانی خم کرده ایستاده بودم. زنی که به پشت خوابیده بود آرام گفت دارد میمیرد. موی بلند پهن شدهاش روی بالشت، صورت بیضیاش را قاب گرفته بود. گونههای سفیدش سرخی ملایمی داشتند و لبانش، البته، قرمز بودند. اصلا به نظر نمیرسید زن در حال مرگ باشد. اما زن به آرامی و ملایمت گفت دارد میمیرد. فکر کردم زن واقعا میمیرد، بنابراین نگاهی به پایین، به صورتش، انداختم و ازش واضح پرسیدم که آیا واقعا دارد میمیرد. زن گفت که دارد میمیرد و چشمان درشتش را کاملا باز کرد. چشمان افسون کننده و تمام سیاهش را مژههای بلندش مانند حلقهای در بر گرفته بود. خودم را منعکس شده در انتهای آن چشمان سیاه یافتم. برق تیره و تقریبا شفاف آنها را دیدم و متوجه شدم هنوز حیرانم که آیا حقیقتا خواهد مرد. رویش خم شدم و دوباره مؤدبانه پرسیدم آیا میمیرد و آیا حالش خوب است. زن در حالی که چشمان سیاه خواب آلودش را کاملا باز میکرد با صدایی آرام گفت واقعا خواهد مرد و هیچ راه فراری از آن نیست.
خب، پس این طور است. با ملاحظه ازش پرسیدم آیا میتواند من را ببیند. لبخند زد و گفت من در چشمانش منعکس شدهام. بدون هیچ حرفی، رویم را از بالشت برگرداندم. دست به سینه آنجا نشستم و دوباره به این فکر کردم که آیا او خواهد مرد.
بعد از مدتی، زن دوباره به سخن درآمد…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.